مغلطه حمله به آدم پوشالین
این مغلطه همچنین با نامهای پهلوان پنبه، و Attacking a Straw Man شناخته می شود.
شرح مغلطه
مغلطه آدم پوشالین یکی از رایج ترین مغالطات در بین عوام است. بطور کلی زمانی این مغلطه صورت می گیرد که طرف مغالط استدلال و ادعای طرف مقابل خود را تحریف کند تا ردّ آن را بر خود آسان تر کند.
الگوی منطقی این مغالطه را می توان بصورت زیر در نظر گرفت:
1. شخص A ادعای اولیه X را مطرح می کند.
2. شخص B ادعای ثانویه Y را که برداشتی مغشوش از X است و معمولاً شبیه X است ولی خود X نیست مطرح می کند.
3. شخص B ادعای Y را رد می کند.
4. شخص B نتیجه می گیرد که ادعای X نادرست بوده است.
معمولاً ادعای ثانویه Y حالتی شدت یافته و مبالغه آمیز از X یا کاملاً برعکس حالتی بسیار ساده و تحقیر شده از آن را دارد و به دلیل شگفت انگیز و واضح البطلان بودن، شگفت زدگی را در مخاطبان تحریک می کند، روشن است که در بسیاری از مواقع ردّ یک ادعای افراطی یا تفریطی آسان تر از ادعای معتدل است. دلیل گسترش و رواج این مغلطه بسیار روشن است، افراد مغالط می خواهند زحمت خود را در ردّ ادعای طرف مقابل خود کم کنند یا چون قادر به پاسخگویی نیستند اساساً می خواهند با استدلال و ادعای اصلی روبرو نشوند، بنابراین نسخه ای تحریف شده از ادعای اصلی را مطرح می کنند و آنرا رد می کنند و این سبب می شود که احساس پیروز شدن در مناظره و گفتمان به آنها دست بدهد در حالی که شخص مغالط حتی با استدلال طرف مقابل نیز روبرو نشده است. بسیاری از افراد هنگامی که با کسی بحث و مناظره می کنند بجای گوش کردن به استدلال طرف مقابل و تلاش برای یافتن نقاط ضعف آن، تمام تلاششان بر این است که نسخه ای تحریف شده از استدلال طرف مقابل را فراهم آورند.
وجه تسمیه این مغلطه در زبان انگلیسی و برگردان آن به زبان فارسی هم به همین رفتار باز می گردد. شخص مغالط در این مغلطه بجای اینکه با استدلال طرف مقابل خود روبرو شود که دارای گوشت و استخوان است، کاریکاتوری خیالی از آن استدلال که حریفی پوشالین است را در مخیّله خود تصور و سپس به آن حمله می کند و البته روشن است که هر کسی می تواند با آدمی پوشالین کشتی بگیرد و وی را زمین زده و بر او چیره شود، لذا حمله به آدم پوشالین “هنر” نیست و “استدلال” هم نیست.
دلیل مغالطه بودن
مغلطه حمله به آدم پوشالین واضح البطلان است. هدف از انجام یک مناظره و بحث این است که طرفین استدلالهای یکدیگر را بشنوند و با توجه به اعتبار این استدلالها یا ادعاهای یکدیگر را بپذیرند یا آنرا رد کنند. بنابراین از یک حریف منطقی و خوب در یک مناظره انتظار می رود که برای رد کردن حرف شما، دقیقاً همین کار را بکند یعنی چیزی که شما گفته اید را رد کند، نه اینکه به اصطلاح “حرف توی دهان شما بگذارد” و چیزی که شما نگفته اید را رد کند و پیروزی خود در رد باور خودساخته خویش را پیروزی بر استدلال شما تلقی کند. بر اساس اصول مناظره شایسته است هر یک از طرفین قوی ترین استدلال طرف مقابل را رد کند.
همچنین روشن است که ادعای ثانویه Y میتواند بطور مستقل درست یا نادرست باشد اما درستی و نادرستی آن طبیعتاً بخاطر مستقل از X بودن و بی ارتباط بودن از آن، تاثیری روی ادعای اولیه X ندارد، لذا رد Y، رد X را نتیجه نمی دهد!
چگونه با این مغالطه روبرو شویم؟
واکنش طبیعی و رایج به این مغلطه آن است که شما از ادعای ثانویه تحریف شده نیز دفاع کنید، چون گاهی ممکن است ادعای ثانویه نیز از نظر شما درست باشد (و این تبحر مغالط در مغلطه گری را نشان می دهد که چنین ادعایی مطرح می کند) و شما تحریک به دفاع از آن باور خود نیز بشوید و این دقیقاً چیزی است که شخص مغالط میخواهد که شما انجام دهید، زیرا او تلاش میکند در واقع موضوع را تغییر دهد و بحث را از ادعا و استدلال شما تبدیل به استدلال و ادعایی دیگر کند تا هم توجه را از مسئله اصلی که در مناظره مورد بحث است دور کند و هم خود را از شرّ پاسخگویی به شما خلاص کند.
اما واکنش درست و منطقی به این مغلطه این است که به شخص مغالط تذکر داده شود که کار او “حمله به آدم پوشالین” است و شما در واقع چیزی که او رد کرده است را اساساً ادعا نکرده اید.
همچنین می توان به شخص مغالط به سادگی گفت “چیزی که من گفتم این نبود! شما ادعا یا استدلال من را رد کنید نه اینکه از خودتان چیزی به من نسبت بدهید و بعد آنرا رد کنید.”
برخوردی نرم تر نیز قابل تصور است و آن این است که به مغالط بگوییم “این مسئله دومی که شما مطرح کردید می تواند درست یا نادرست باشد ولی موضوع بحث من با شما اصلاً آن نیست، بلکه موضوع اصلی X است.”
البته گاهی ممکن است مطرح کردن Y از جانب شخص مغالط به این دلیل باشد که وی قدرت فهم و درک X را ندارد و فهم خود از X را به صورت Y مطرح کرده است نه اینکه او عمداً قصد مغلطه و تحریف داشته باشد. در چنین شرایطی لازم است برای فهماندن X به شخص مغالط تلاش کنیم و بگوییم که درست X را متوجه نشده است و Y برداشتی غلط از X است. همچنین در بحث های شفاهی با افراد، بسیار خوب است اگر پس از استدلال کردن از آنها بخواهید که استدلال شما را تکرار کنند، و اگر نتوانستند اینکار را انجام دهند به آنها بگویید که بهتر است بجای ایراد گرفتن اول سعی کنند استدلال شما را بفهمند و درک درستی از آن داشته باشند و بعد آنرا رد کنند. تکرار استدلال شما توسط حریف همچنین به شما این فرصت را میدهد که اگر وی برداشت غلطی از استدلال شما داشته است آن برداشت غلط را تکرار کند و شما بتوانید آنرا اصلاح کنید.
همچنین برای دچار نشدن به این مغلطه خوب است که پیش از تلاش برای رد یک استدلال، اول از طرف مدعی بپرسیم که آیا استدلالش همان چیزی است که ما می فهمیم یا نه، سپس در صورت تایید استدلالش شروع به رد آن کنیم و اگر گفت که نه استدلالش را بد متوجه شده ایم می توانیم از او بخواهیم که درک ما را اصلاح کند.
مثال
1-
محمود- من فکر می کنم یکی از مشکلات بزرگ فرهنگی ما، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی است.
کاوه - یعنی تو میگویی در بقیه کشورها تخلف رانندگی صورت نمی گیرد و افراد در تصادف با اتوموبیل، کشته نمی شوند؟
2-
کاوه- من به استفاده از زندان برای مجازات خلافکاران اعتقاد ندارم.
محمود- این اصلاً قابل قبول نیست چون تو در واقع می گویی انجام هر عملی درست است!
3-
محمود- من معتقدم کنکور روش مناسبی برای یافتن اشخاص مستعد برای ورود به دانشگاه نیست.
کاوه – تو چطور می توانی صلاحیت تمام دانشجویان این چند ده ساله را زیر سوال ببری؟
4-
محمود – توسعه کارخانجات تولید فولاد یکی از موارد مهم و حیاتی جهت رشد اقتصادی کشور است.
کاوه – واقعاً شرم آور است که تو سلامتی انسانهای بیگناه و حفظ طبیعت و محیط زیست برایت ذره ای ارزش ندارد و حاضری که همه چیز را زیر پا بگذاری.