صفحه شخصی شاهین پارسی گو   
 
نام و نام خانوادگی: شاهین پارسی گو
استان: اصفهان
شغل:  یک مهندس
تاریخ عضویت:  1389/08/29
 روزنوشت ها    
 

 اطلاعات غیر فنی که مهندسان باید بدانند - معرفی مغالطات - بخش یکم بخش عمومی

6

دوستان عزیز، همکاران ارجمند
برای موفقیت در کار مهندسی، سواد و معلومات فنی تنها شرط موفقیت نیست.
می دانید راز موفقیت یک بازاری یا تاجر چیست: روانشناسی مشتری و استفاده از دیالوگهای مناسب.
یک مهندس باسواد ولی بی زبان، راه به جایی نمی برد. حقش را می خورند، سرش را کلاه می گذارند و چیزهای دیگر.
من یک مهندس هستم. دوست دارم همکاران خودم را با موارد غیر فنی که در زندگی شخصی و حرفه ایشان به آنها کمک می کند، آشنا کنم.
زمینه های مورد علاقه من، ادبیات، تاریخ، فلسفه و منطق است.
به عنوان اولین روزنوشتم در این سایت، می خواهم شما را با "مغلطه" آشنا کنم.
مغلطه یا Fallacy، کوششی است که یک نفر در محاورات و استدلالات خود به کار می برد تا با روشهای مختلف، یک نتیجه نادرست را به عنوان یک حقیقت درست به مخاطب خود القا کند.
اگر به شگردهای یک نفر مغالطه گو آشنا باشید، هم کمتر سرتان کلاه می رود و هم بهتر می توانید از حق خود دفاع کنید.
در اینجا ابتدا به معرفی کلّی مغالطات می پردازم و سعی خواهم کرد در روزنوشت های بعدی، به صورت تک تک، مغالطه های رایج را مورد موشکافی قرار دهم.
تعریف مغالطه:
مُغالِطِه یا سَفسَطه جزئی از بحث است که به طور قابل اثباتی در منطق و فرم آن ایراد وجود دارد و بنابراین کل بحث را نامعتبر می‌سازد. مغالطه به استدلال و قیاس باطل برای دگرگون نشان دادن حقایق گفته می‌شود. مغالطه گو کسی است که از روی استدلال غلط به یک نتیجه‌ای درست یا غلط دست یافته و آن نتیجه را در دیگر نتیجه گیری‌ها به عنوان یک استدلال غلط به کار می‌گیرد.
اقسام رایج مغالطه
در استدلال‌های منطقی مغالطه‌ها رسمی یا غیررسمی هستند. از آن جایی که درستی یک استدلال قیاسی به شکل آن بستگی دارد، مغالطه رسمی استدلال قیاسی ای است که شکل باطلی دارد در حالی که یک مغالطه غیررسمی هر استدلال نادرستی است که کاستی و عیب آن در شکل استدلال نیست و با نگاه کردن به محتویات آن‌ها می‌توان آن‌ها را شناسایی کرد. از زمان ارسطو مغالطه‌های بی‌قاعده به طور کلی بسته به منشا مغالطه در دسته‌های مختلفی طبقه بندی می‌شوند. تشخیص مغالطه در استدلال‌های حقیقی ممکن است مشکل باشد زیرا این استدلال‌ها غالباً در ساختارهای خود از الگوهای بدیع و فصیحی استفاده می‌کنند که اتصالات منطقی در بین اظهارات آن‌ها مبهم و نامفهوم می‌شود. هم چنین ممکن است مغالطه‌ها از ضعف احساسی یا عقلانی طرف بحث بهره ببرند. داشتن توانمندی تشخیص مغالطه‌های منطقی در استلال‌ها، احتمال وقوع چنین امری را کاهش می‌دهد.
تئوری مناظره معبر متفاوتی را برای فهم و طبقه‌بندی مغالطه‌ها فراهم کرده‌است. از این معبر یک استدلال هم چون قراردادی انفعالی میان افرادی که برای حل کردن یک ناسازگاری تلاش می‌کنند، نگریسته می‌شود. قرارداد براساس قوانین خاص فعل و انفعالات تنظیم شده‌است و تخطی از این قوانین مغالطه‌ها هستند. بسیاری از مغالطه‌هایی که در زیر آمده‌اند در صورتی که به آن‌ها از این منظر بنگریم، بهتر فهمیده خواهند شد. مغالطه اقسام گوناگونی دارد. در این جا به ذکر چند نوع از انواع رایج و متداول آن اکتفا می‌کنیم:
تعمیم ناروا: تعمیم ناروا در واقع نوعی از استقرای ناقص است که با آن کسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر می‌کند؛ در حالی که آن نمونه‌ها کم یا نامتناسب هستند. مثلاً : (در یکی از کشورهای اروپایی، روزنامه‌نگاری از یک سیاستمدار درباره میزان محبوبیت او پرسید. وی در پاسخ گفت: محبوبیت من در بین ملت از همه رقیبانم بیشتر است؛ زیرا در یک نظرخواهی که به تازگی در این کارخانه به عمل آمده، ۶۸ درصد کارگران به من رأی داده‌اند وبقیه آنان به دیگران.)
نادیده گرفتن استثنائات: عمومیتی ایجاد می‌کند که مغایر با استثنائات است.مثلاً : مجروح کردن مردم یک جنایت است. جراحان مردم را مجروح می‌کنند. در نتیجه جراحان جنایتکارند.
آوردن جملات دو پهلو و مبهم: در این مغالطه، ساختار جمله به شیوه‌ای است که بیش از یک معنا بر آن متصور است. علل دوپهلو بودن جملات و ابهام در ساختار آن‌ها متعدد است. مهم‌ترین آن‌ها مثال ابهام مرجع ضمیر است.
ابهام مرجع ضمیر : گویند فرمانروای ستمگری، مردی را دستگیر کرد و فرمان مرگ او را صادر کرد. پس از آن به او گفت: اگر در میان مردم، بر سر منبر، فلان شخصیت محبوب مردم را لعن کنی، تو را آزاد خواهم ساخت. روز معین آن مرد مبارز بر فراز منبر رفت و گفت: ای مردم، فرمانروای شما از من خواسته‌است که فلان شخصیت را لعنت کنم؛ پس لعنت خدا بر او باد. این عبارتی دو پهلوست زیرا تصریح نشده‌است که مرجع ضمیر فرمانرواست یا شخصیت محبوب.
تمثیل ناروا: در بیشتر تمثیل‌ها وجه مشابهت دو پدیده ذکر نمی‌شود و استنباط آن بر عهده مخاطب گذاشته می‌شود. مثلاً گفته شده‌است: «دولت هم مانند یک خانواده نمی‌تواند بیشتر از درآمدش خرج کند»؛ اما این تشابه درست نیست، زیرا دولت تسلطی بر سیستم اقتصادی خود دارد که خانواده چنان تسلطی ندارد و مثلاً می‌تواند نرخ سود قرض‌هایش را در یک سیاست پولی تغییر دهد، اسکناس چاپ کند و...
تصدیق تالی: نتیجه‌ای از فرض گرفته می‌شود که بنا بر منطق قابل گرفتن نیست. یعنی از اینکه P نتیجه می‌دهد Q نتیجه بگیریم که Q آن گاه P. مثلاً: اگر به بیماری آنفلونزا مبتلا باشید آن گاه گلودرد خواهید داشت. حال اگر بگویید: من گلو درد دارم، پس به بیماری آنفلونزا مبتلا هستم، مغالطه کرده‌اید زیرا بیماری‌های دیگر هم می‌تواند منجر به گلودرد شود.
انکار مقدم: از درستی P آن گاه Q نتیجه بگیرید که اگر P برقرار نباشد Q نیز برقرار نیست. مثلاً: اگر من در انتخابات آمریکا شرکت کنم آن گاه یک شهروند آمریکایی هستم. من در انتخابات آمریکا شرکت نمی‌کنم، بنابراین من یک شهروند آمریکایی نیستم. در حالی که یک شهروند آمریکایی می‌تواند انتخاب کند که رای بدهد یا نه.
استنتاج حق از باطل: از روش‌های بسیار رایج مغالطه‌است. در این روش، گوینده نخست مطلب درستی را می‌گوید و سپس از آن نتیجه غلط می‌گیرد.
انتشار خبر دروغ در سطح وسیع: دروغ مغالطه و عامل لغزش اندیشه است؛ نادرستی مقدمات استدلال باعث عدم اعتبار کل استدلال می‌شود. پیامد دروغ، گمراهی شنونده یا خواننده‌است. انتشار خبر دروغ به نحوی صورت می‌گیرد که هزینه‌های بسیاری را صرف تبلیغات و شایعات دروغ می‌نمایند.
تحلیل نادرست پدیده‌ها : در جامعه پدیده‌های گوناگون وجود دارد. ممکن است کسی پدیده‌ای را نتیجه فلان پدیده دیگر معرفی کند، در صورتی که در واقع چنین نباشد. مثلاً ممکن است افزایش خودکشی یا طلاق یا قاچاق یا دزدی یا بزهکاری را به عوامل اقتصادی مربوط کند؛ در حالی که عوامل بسیار دیگری نیز هستند.
معنی عبارت برخلاف مراد گوینده(تفسیر نادرست): این مغالطه هم از مغالطه‌های بسیار شایع است و آن بدین صورت است که آیه‌ای از قرآن کریم، یا خبری از پیشوایان دین، یا شعری از شعرای بزرگ را مطابق گرایش باطنی خود معنی می‌کند و همه معانی و تفاسیر دیگر را نفی می‌کند.
تکذیب یا تخطئه گوینده : در این مغالطه شخص به جای این که به محتوای سخن بپردازد، به تکذیب و تخطئه گوینده و خاستگاه آن می‌پردازد. منشا این مغالطه این تصور نادرست است که: «امکان ندارد یک عقیده صحیح و مستدل از سوی کسی که دارای موقعیت مناسب علمی و اجتماعی و... نیست، ارائه شود.» مانند این که «سیگار برای سلامتی زیانی ندارد؛ همین پزشکی که این کتاب را درباره زیان‌های دخانیات نوشته، خود سیگار می‌کشد» در روایات اسلامی، نیز این روش نکوهش شده است(یعنی نقد من قال به جای نقد ما قال)
مغالطه‌های آماری: این مغالطه‌ در مسایل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بسیار رایج است و از شیوه‌های بسیار متداول تبلیغاتی است.
مصادره به مطلوب: این مغالطه وقتی رخ می‌دهد که کسی نتیجه استدلال مطلوب را که باید اثبات شود، اثبات شده بداند، یا به عبارت دیگر، در مقدمات استدلال از همان نتیجه‌ای که در صدد اثبات آن است، استفاده کند. مثال: مولیر در یکی از نمایشنامه‌های خود در مورد دختری که خود را به لالی زده بود، می‌نویسد: پزشکی را برای مداوای او به بالینش آوردند، از او پرسیدند: «چرا این دختر لال شده‌است.» پزشک گفت: «برای این که نمی‌تواند سخن بگوید»، از او پرسیدند «چرا نمی‌تواند سخن بگوید؟» جواب داد: «برای این که زبان او قدرت عمل را از دست داده‌است. »
اهمال در شرایط قیاس: اهمال در شرایط قیاس آن است که شرایط انتاج و قواعد استنتاج را رعایت نکنند و مثلاً از ضروب عقیم، نتیجه بگیرند یا جایی که نتیجه قیاس جزئی است، نتیجه کلی استنتاج کنند. همچنین است عدم رعایت شرایط حد وسط که قیاس سفسطی تولید می‌کند و وجه بطلان آن در درس‌های گذشته گفته شد. مانند: ماست از شیر است؛شیر برای اسهال مضر است؛ پس ماست برای اسهال مضر است.
مثال:
علی استدلال می‌کند:
1- پنیر، غذاست.
2- غذا خوشمزه‌است.
3- بنابراین پنیر خوشمزه‌است.
او در این استدلال ادعا می‌کند که ثابت کرده‌است که پنیر خوشمزه‌است. این استدلال خاص به شکل قیاس مطلق است. هر استدلالی باید هم فرض مقدم داشته باشد و هم نتیجه گیری. در این نمونه ما نیاز داریم که فرض‌های مقدم (فرض‌هایی که استدلال کننده انتظار دارد مخاطبش درستی آن‌ها را بپذیرد) را مشخص کنیم. فرض نخست تقریباً بنا به تعریف درست است: پنیر یک مادهٔ غذایی قابل خوردن توسط انسان است. فرض دوم بنا به معنایش کمتر روشن است: از آن جایی که این اثبات شامل هیچ سوری نمی‌باشد، می‌توان هر یک از معانی زیر را از آن برداشت نمود:
(سور، در منطق فلسفی و منطق ریاضی، نشانه‌ای است که دایره مصداق‌ها را مشخص می‌کند. سورها شامل «هر» ، «هیچ» و «برخی» هستند.)
همه غذاها خوشمزه‌اند.
بیشتر غذاها خوشمزه‌اند.
به نظر من همه غذاها خوشمزه‌اند.
بعضی از غذاها خوشمزه‌اند.
در همه حالات فوق به جز حالت اول فرض مقدم دوم برقرار نمی‌گردد. علی ممکن است فرض کرده باشد که مخاطبش معتقد است همه غذاها خوشمزه‌اند، اگر مخاطب چنین عقیده‌ای داشته باشد آن گاه استدلال علی درست است. در این مثال باید مخاطب فرض علی را تصدیق نماید. هر چند احتمال اینکه مخاطب معتقد باشد که برخی از غذاها بدمزه‌اند، بیشتر است. در این حالت نسبت به ابتدای امر برای علی پیشرفتی حاصل نشده‌است، چرا که اکنون او باید ثابت کند که پنیر یک غذای خوشمزه و مقبول در سراسر دنیا است که در حقیقت شکل تغییر یافته‌ای از همان قضیه اولیه‌است. بنا به نوع دیدگاه مخاطب ممکن است علی مرتکب مغالطه مصادره به مطلوب شده باشد.
مغالطه هم‌بستگی: نتیجه‌گیری اشتباه از نوع: رویداد‌هایی از نوع الف همیشه با رویداد‌هایی از نوع ب همراه هستند؛ پس رویداد نوع الف، علت رویداد نوع ب است. این خطای استدلالی مغالطه «هم‌بستگی» نام دارد و معمولاً به خاطر هم‌زمان بودن دو پدیده رخ می‌دهد.

یکشنبه 7 آذر 1389 ساعت 08:40  
 نظرات    
 
مهدی ناظمی 08:48 سه شنبه 9 آذر 1389
6
 مهدی ناظمی
بحث جالبی بود ممنون
در مورد پنیر یک غذای خوشمزه است مثال زیر را هم میتوان آورد:
1-درب باز است.
2- باز یک پرنده است.
پس:
درب یک پرنده است!!